کاوش موضوع روایت درمانی
صفحه اصلی
روایت درمانی
روایت درمانی(به انگلیسی: Narrative Therapy) متشکل از مجموعه روشها و رویکردهایی برای کار مشاوره روانشناسی و روان درمانی است که تحت تأثیر اندیشههای پسامدرن و پساساختارگرا شکل گرفت. این روشها و رویکردها که از حدود اواخر دهه هشتاد میلادی برای روند کار با مراجعان شکل گرفتند، شاید برای نخستین بار در تاریخ رشتهٔ روان درمانی محدود به تأثیرات اندیشهها و تحقیقات یک نفر یا بر اساس یافتههای یک شاخه از دانش نبودند. روایت درمانی برای ارتقای کیفی فرایند کار مشاوره با انسانی که در یک جامعه و بستر فرهنگی خاص زندگی میکند، از دانش موجود در دیگر رشتههای علوم انسانی همچون فلسفه، انسانشناسی، جامعهشناسی و هرمنوتیک بیبهره نماند. با وجود نوپایی، آوازه و نفوذ روایت درمانی به عنوان یکی از بروزترین و مطرحترین رویکردها در زمینهٔ مشاوره روانشناسی و روان درمانی در سرتاسر دنیا به گوش رسیدهاست. آنچه این مجموعه روشهای کاری را برجسته و ارزشمند میسازد، انعطاف فرهنگی بالقوهٔ آنهاست؛ انعطافی که روایت درمانی را به عنوان رویکردی پویا، قابل بازنگری و دگردیسی در بسترهای مختلف فرهنگی به فعالان شاخههای مربوط در سرتاسر جهان معرفی کردهاست.
روایت درمانی در میانههای دهه هشتاد میلادی توسط «مایکل وایت» و «دیوید اپستون» بنیان نهاده و به این نام ارائه شد. با این وجود خود مایکل وایت و دیوید اپستون در همان سالهای نخستین مطرح کردند که با نامگذاری روشهای روایی کار به روایت درمانی موافق نیستند. آنها مطرح کردند که این نامگذاری برخلاف فلسفهٔ زیربنایی روشهای کار روایی (پساساختارگرایی) میباشد و همچنین واژهٔ "درمانی" با رویکردی که روایت درمانگران به مراجعان دارد سازگار نیست. مایکل وایت در مقدمهٔ یکی از کتابهایش که در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسید میگوید:به نظر میرسد دست کم تا امروز، کار ما موفق شدهاست در برابر هرگونه طبقهبندی مهندسی شده ایستادگی کند. با وجود اینکه دیگران از طریق توصیفاتی ساده و گاهیاوقات جمعبندیهایی قاطع و نهایی به معرفی کار ما پرداختهاند، بیشتر این توصیفات و جمعبندیها به شدت ناهمگون و نامتجانس بودهاند و هیچیک از آنها بهطور کامل برای ما رضایت بخش نبودهاست … در رد کردن نامگذاری کارمان به شکلی که آن را با هر یک از مکاتب خانواده درمانی و مشاوره مرتبط سازد، استوار ماندهایم و همچنین به شدت مخالف این ایده هستیم که مشارکتمان را به عنوان یک مکتب کاری مجزا در نظر بگیریم. باور داریم که چنین نامگذاری تنها منجر به کاسته شدن آزادی ما در راستای بررسی و کنکاش بیشتر در میان ایدهها و روشهای کاری مختلف میشود. همچنین این نامگذاری باعث میشود که شناسایی مشارکتها و هم بخشیهای بیهمتای دیگران در جهت توسعهٔ این روشها دشوار شود. از این رو در مجموع تمایل داریم کار توسعهٔ این روشهای کاری همچون کتابی گشوده و در حال نگاشته شدن باقی بماند. ما توجهات را به این واقعیت جلب میکنیم که یکی از مهمترین ابعاد مرتبط با این کار که برای ما از درجهٔ اهمیت محوری برخوردار است، «روحیهٔ ماجراجویی» میباشد. بیشتر «اکتشافاتی» که نقش عمدهای در توسعهٔ روشهای کارمان داشتهاند از پس چنین واقعیتی سر برآوردهاند (در پاسخ به پیامدهای بیهمتایی که در کار با خانوادههای مختلف به آنها برخوردیم) و همچنین ملاحظات تئوریکی که ما را در مسیر کنکاش و گستردهسازی محدودهٔ روشهای کارمان یاری رساندهاند (اپستون و وایت، 1992).با این وجود روشهای کار روایی به سرعت و در دهه نود میلادی در آمریکا به شهرت رسید و فراگیر شد و بیشتر افراد آن را با همان نام روایت درمانی میشناسند. این شهرت، با چاپ و انتشار کتابها و تحقیقات مختلف این دو فرد در رابطه با روند درمان افرادی با مشکلات اختلال کمتوجهی - بیشفعالی، بیاشتهایی عصبی و حتی اسکیزوفرنی، بیشتر شد. طی سالهای اخیر این رویکرد روان درمانی به گسترهٔ وسیع تری از مشکلات پرداخت و تحقیقات زیادی انجام گرفت و امروزه به عنوان یکی از مهمترین مکاتب روان درمانی و مشاوره پست مدرن مطرح میباشد.
«مرکز دولویچ» (The Dulwich Centre) واقع در شهر ادلاید استرالیا که توسط مایکل وایت و همکارانش تأسیس شد، همچنان به عنوان مرکز اصلی آموزش و تحقیق و توسعهٔ روایت درمانی فعال است. این مرکز در حال حاضر توسط همسر مایکل وایت (شریل وایت) و شاگردش دیوید دنبرو و همچنین با کمک دیگر همکاران، محققان و روانشناسانی که در کشورهای مختلف و با روشهای روایی کار میکنند، اداره میشود.... بیشتر در ویکی پدیا